قدیما ، یعنی ی دو ماه قبل!

انقدر که سخت گذشت انگار ی قرن. آره میگفتم!

اون موقع ها مثلاً ساعت 5 - 6 بـــزور از خواب نـــاز بیدار

میشدیم ، خب هر کسی ی کاری داشت دیگه !

مجبور بودیم مجبــــور

که قید خوابو بزنیم و مشغول فعالیت روزانه ، حالا هر

کاری بشیم

اون موقع ها دوس داشتیم یکی تو رادیو با صدای ناز و

مخملی بهمون بگه : بخـــــواب جــــــوون ایـــرانــــی

هیچ جا هیچ خبری نیست و ما دوباره طرف خنک

متکا یا بالشتمونو برگردونیم و نــــاز بخوابیم!

کیا همچین آرزویی داشتن؟!

خواستم بگم الان اون رویامون طوری تحقق یافته که

امونمونو بریده

ب لطف خدا و این بلای الهی کمبود خواب که جبران

شد !

تــــازه ی چیزی هم ذخیره و توشه آینده واسه روزای

سخت کاری شد

اعتراف میکنم خیلی دلم تنگ شده واسه اون روزا

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها